عوامل بروز بلایا از دیدگاه آیات و روایات 1
بلايا و امتحانات الهي يكي از قديمي ترين مباحثي است كه فكر بشر را به خود مشغول كرده و از ابعاد مختلف به بحث پيرامون علت و فلسفه وجودي و ماهيت آن پرداخته و مطالب گوناگوني در اين باب ارائه شده است. ازجمله مباحثي كه درباره بلاياي طبيعي مطرح گرديده ، معنا داري و جهت دار بودن پديده ها و حوادث غير مترقبه طبيعي مي باشد . چنانكه خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : به سبب آنچه كه دستهاي مردم فرآهم آورده ، فساد در خشكي و دريا پديد آمده ، تا سزاي بعضي از آنچه را كه مرتكب شده اند به آنان بچشانندبنابراين گناهان و كارهاي زشت و ناپسند آثار فردي واجتماعي بدي را بدنبال دارد. همچنان که کارهای خیر وخوبیها آثار زیبا وخوبی را در پی دارند.
معمولا حوادث و بلاياي طبيعي معناداربوده و آنها يا به عنوان امتحان و آزمايش و يا به عنوان نتيجه اعمال و گناهان ویا معلول حوادث وفعل وانفعالات طبیعی مي باشند.
پس به طور كلي مي توان گفت : حوادث غير مترقبه و بلاياي طبيعي كه در جهان اطراف ما اتفاق مي افتد معلول علل مختلفي از جمله ابتلاء و امتحانات الهي، افعال انسانی و فعل وانفعالات طبيعي و … است،كه ان شاء الله در چند پست به تفكيك به بررسي اين عوامل مي پردازيم.
1- استدراج، ابتلاء وامتحان الهي
استدارج و ابتلاء دو مفهوم قرآنی است که ناظر به نعمتهای مادی و ناگواریهای طبیعی می باشد. هرگاه انسان در ورطه عصیان و نافرمانی خدا فرو افتد و در عین حال با حوادث تلخ روبه رو نگردیده، پیوسته در آسایش و نعمتهای مادی به سر برد، به عذاب استدراج گرفتار گردیده است، ولی هرگاه پس از ارتکاب گناه با مصایب و ناملایماتی روبرو شود و او را متنبه ساخته تا ازگناه توبه نماید و به اطاعت خدا باز گردد، مشمول رحمت خداوند بوده و بدین طریق گوهر ایمان اورا از آلودگیهای گناه پاک مي كند.(علي رباني گلپايگاني، 1380، ص245)
امام صادق(عليه السلام) درباره استدراج مي فرمايند: « همانا چون خداوند خوبي بنده اي را بخواهد و آن بنده گناهي مرتكب شود خدا دنبالش اورا كيفري دهد و استغفار را به ياد او اندازد، وچون براي بنده اي بدي خواهد واو گناهي كند خدا دنبالش نعمتي به او دهد تا استغفار را از ياد او ببرد وبه آن حال ادامه دهد، واين است گفتار خداي عزوجل « به تدريج و آهستگي آنها را غافلگير كنيم از راهي كه ندانند» (اعراف،182) » (كليني، ج4، كتاب ايمان وكفر، ص 188)
بنابراين بلاها مصداق خیر و مظهر رحمت و لطف خداوند است، حوادث تلخ برای این افراد مانندداروی تلخی است که پزشک و اولیای بیمار را از روی دلسوزی و مهر به او می خورانند تا وی را از خطر هلاکت برهانند، حال اگر بیمار در اثر پرهیز نکردن از غذاهای زیان آور و عدم رعایت دستورات طبیب از خوردن دارو بهره ای نگرفت، و داروی تلخ، شیرینی سلامت را به بار نیاورد، هیچگونه مذمت و نکوهشی متوجه طبیب نبوده و شرور و بدی معلول سوء اختیار بیمار است و بس.
حضرت على (عليه السلام) دربارهى آيه ي «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ» فرمودند: سلامتى و غنى، خير، و بيمارى و فقر، شرّ است و هر دو براى امتحان مىباشد. بنابراین: 1- سنّت الهى بر جاويد نبودن انسان در اين جهان است. «ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ … الْخُلْدَ» 2- اگر بنا باشد انسانى در دنيا همواره زنده بماند، آن شخص، پيامبر (صلى اللَّه عليه و آله) خواهد بود. «أَ فَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخالِدُونَ»3- گرچه خير و شر، هر دو ابزار آزمايشاند، ولى آزمايش با تلخىها مناسبتر است. «نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ»(شايد تقدّم «شرّ» نيز به همين مناسبت باشد) 4-آزمايشات الهى سخت و مهم است. «نَبْلُوكُمْ … فِتْنَةً» 5- با مرگ، نيست و نابود نمىشويم. «إِلَيْنا تُرْجَعُونَ» ( قرائتي،1383، ج 7 ص 250)