طنز
نذر رایگان
«سعدی در گلستان گفته است که توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیک خواهانش گفتند که ختم قرآن کن یا بذل قربان تا خدای تعالی پسر تو را شِفا دهد. اندکی به اندیشه فرو رفت و گفت که قرآنی ختم می کنم برای شِفا. صاحب دلی بشنید و گفت: ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان».