ولی فقیه
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای
جانم فدای رهبر
اللهم احفظ قائدنا الخامنه ای
جانم فدای رهبر
3-فعل وانفعالات طبیعی
ج- خشکسالی
خشكسالي را مي توان معلول يك دوره شرايط خشك غيرعادي دانست كه به اندازه كافي دوام داشته باشد تا عدم تعادل در وضعيت هيدرولوژي يك ناحيه ايجاد شود. فرونشيني تودههاي هوا، سلولهاي پرفشار، دماي سطح دريا، موجهاي بلند در بادهاي غربي و نقش انسان از مهمترين علتهاي رخداد خشكسالي ميباشد.
در دهه هاي اخير در بين حوادث طبيعي كه جمعيت هاي انساني را تحت تأثير قرار داده اند تعداد فراواني پديده خشكسالي از نظر درجه شدت ،طول مدت ،مجموع فضاي تحت پوشش ،تلفات جاني ،خسارات اقتصادي واثرات اجتماعي دراز مدت در جامعه ، بيشتر از ساير بلاياي طبيعي بوده است .همچنين تمايز اين پديده با ساير بلاياي طبيعي در اين است كه برخلاف ساير بلايا اين پديده به تدريج ودر يك دوره زماني نسبتاً طولاني عمل كرده واثرات آن ممكن است پس از چندسال وبا تأخير بيشتري نسبت به سايرحوادث طبيعي ظاهر شود. (وب سايت روابط عمومي دانشگاه علوم پزشكي تهران، tums.ac.ir)
در آيه 155 سوره بقره سخن از خشكسالي و قحطي به ميان آمده است و خدا از آن به عنوان وسيله اي براي آزمايش انسانها و كفاره گناهان ياد كرده است.« و بى ترديد شما را به چيزى اندك از ترس و گرسنگى و كاهش بخشى از اموال و كسان و محصولات [ نباتى يا ثمرات باغ زندگى از زن و فرزند] آزمايش مي كنيم، و صبركنندگان را بشارت ده». در آيه 96 سوره اعراف آمده است: « اگر اين مردم به درستي ايمان مي آوردند وتقوا را پيشه خود مي ساختند. ما هم بركات آسمان و زمين را برآنها نازل مي كرديم؛ ولي آنان خدارا تكذيب كردند و بر اثر اين اعمال زشتشان گرفتار مجازات الهي) قحطي و خشكسالي ( شدند.»
همچنين در سوره نحل آيه 112چنين آمده است. «و خداوند براي آنان كه كفران نعمت مي كنند مثلي زده است: منطقه اي بود آباد وداراي امنيت كه مردمش با اطمينان و آرامش در آن زندگي مي كردند. هموراه روزي آنها از هر طرف مي رسيد، اما اينها به جاي سپاس نعمت، كفران نمودند و خداوند هم به خاطر اين كارشان طعم گرسنگي و ترس را به آنها چشانيد.»
3- فعل وانفعالات طبيعي
ب- وقوع زلزله
زميني كه بر روي آن زندگي مي كنيم شكلي تقريبا كروي دارد. شعاع متوسط اين كره حدود 6368 كيلومتر است. از نظر ساختماني، زمين حالت لايه لايه دارد وهر لايه، داراي خواص فيزيكي وشيميايي متفاوت است. لايه هاي دورني زمين بر اساس خواص فيزيكي به پنج بخش زير تقسيم مي شوند:
1-سنگ كره 2- خمير كره 3- گوشته زيرين 4- هسته خارجي 5- هسته ي داخلي وبراساس خواص شيميايي به سه لاية پوسته، گوشته و هسته تقسيم بندي مي شوند.
به بالاترين لاية كرة زمين كه به صورت قشر نسبتا نازكي گوشتة زمين را در بر گرفته است پوسته مي گويند كه ما وهمة جانداران ديگر بر روي آن زندگي مي كنيم. ضخامت پوسته، در نقاط مختلف متفاوت است.
گوشته در زير پوسته قرار دارد وتا عمق 2900 كيلومتري از سطح زمين ادامه دارد، ضخامت تقريبي آن 2870 كيلومتراست و حجيم ترين لاية زمين مي باشد.سرعت امواج لرزه اي در پوسته بين 6 تا7 كيلومتربر ثانيه تغيير مي كند ولي در مرز بين پوسته وگوشته سرعت امواج لرزه اي به بيش از 8 كيلومتر بر ثانيه مي رسد. البته سرعت امواج لرزه اي در نواحي مختلف گوشته، بي نظمي هايي نشان مي دهد.
به پوسته وقسمت جامد بالايي گوشته، كه ضخامت آن حدود 100 كيلومتر مي باشد لاية سنگ كره مي گويند. لاية سنگ كره روي خمير كره قرار دارد و مي تواند به آرامي روي آن جابه جا شود، امروزه علت وقوع زلزله وبسياري از پديده هاي زمين شناسي ديگر را به حركات سنگ كره، مربوط مي دانند. ( بخش جامد وفوقاني گوشته +پوسته=سنگ كره)
زمين لرزه وقتي اتفاق مي افتد كه سنگ كرة زمين در اثر نيروهاي حاصل از درون زمين مي شكند ودر اثر شكستن سنگ ها، انرژي آزادشده به صورت امواج لرزه اي از داخل زمين به سطح آن مي رسند و باعث لرزش وتخريب بناها، ريزش كوه ها، ايجاد تَرَكهاي عميق وامواج بزرگ در دريا مي شوند.
همة زمين لرزه ها بر اثر شكستن سنگ ها ايجاد نمي شوند بلكه تعدادي از آنها در محل شكستگي ها و گسل هاي قديمي اتفاق مي افتند زيرا اين مناطق در دفعات بعد، با مقدار نيروي كم تري دوباره حركت مي كنند وسبب لرزش هايي در پوستة زمين مي شوند.
تمامي زلزله ها شديد نيستند وموجب تخريب نمي شوند. سالانه حدود 10000 زمين لرزة خفيف در كشور رخ مي دهد كه توسط لرزه نگارها ثبت مي شوند اما باعث خرابي در سطح زمين نمي شوند ومردم آن ها را حس نمي كنند. البته، هرچه تعداد زمين لرزه هاي خفيف و كوچك، بيشتر باشد بهتر است زيرا، سبب آزاد شدن تدريجي انرژي دروني زمين شده و از وقوع زمين لرزه هاي بزرگ تر و شديدتر جلوگيري مي شود
3- فعل وانفعالات طبيعي
الف- وقوع سيل
سيل در حقيقت افزايش ارتفاع آب رودخانه و مسيل و بيرون زدن آب از آن و اشغال بخشي از دشتهاي حاشيه رودخانه ميباشد كه ميتواند با غرقاب نمودن منطقه باعث وارد آمدن خسارات بر ساختمان و تاسيسات عمومي شده و تلفات انساني و دامي به همراه داشته باشد در مواردي نيز سيل ميتواند ناشي از افزايش سطح آب درياچه و يا دريا باشد كه در اين موارد جريان بادهاي شديد تاثير زيادي خواهد داشت.
در هنگام بارش باران و برف, مقداري از آب جذب خاك و گياهان مي شود, درصدي تبخير ميشود و باقيمانده جاري شده و رواناب ناميده مي شود. سيلاب زماني روي مي دهد كه خاك و گياهان نتوانند بارش را جذب نموده و در نتيجه كانال طبيعي رودخانه كشش گذردهي رواناب ايجاد شده را نداشته باشد. بطور متوسط تقريبا 30 درصد بارش به رواناب تبديل مي شود كه اين ميزان با ذوب برف افزايش مي يابد. سيلابهايي كه بصورت متفاوت روي مي دهد منطقه اي به نام سيلابدشت را در اطراف رودخانه به وجود مي آورند.
سيلابهاي رودخانه اغلب ناشي از بارش هاي شديد مي باشد كه در برخي موارد همراه با ذوب برف مي باشد. سيلابي كه بدون پيش هشدار يا پيش هشدار كمي در رودخانه جاري شود تند سيل ناميده مي شود. تلفات جاني اين تند سيلابها كه در حوزه هاي كوچك بوقوع مي پيوندند عموما بيشتر از تلفات جاني سيلابهاي رودخانه هاي بزرگ ميباشند .
روشهاي اصلي مهار سيلاب از زمانهاي دور بكار گرفته مي شوند. اينها شامل احياء جنگلها ، احداث سيل بندها، سدها ، مخازن و كانالهاي سيلاب بر مي باشند.
( profsite.um.ac.ir)
عوامل متعددي در بروز سيل دخالت دارندكه در زير به مواردي از آن اشاره ميشود:
1- تجاوز به حريم و بستر رودخانه ها
2- گاهي بارندگي هاي خارج از فصل بارندگي (مانند بارندگي تابستاني ) باعث سيل مي شوند. در تابستان رودخانه ها به علت هاي گوناگون مانند ذوب برفها وغيره پر آب هستند و ديگر اينكه به علت گرم بودن خاك واختفاي هواي گرم مرطوب در حفره هاي خاك، باران شديد تابستاني كه به صورت رگبار مي باشد نمي تواند در روزنه خاك نفوذ كند و ناچارا جاري مي شود و سيل و طغيان را به وجود مي آورد.
3- نبود يا كمبود پوشش گياهي: از بين بردن پوشش گياهي منطقه در اثر عدم تعادل بين داشت و برداشت مراتع و تخريب جنگل ها كه باعث كم شدن فرصت كا في براي نفوذ آب به اعماق خاك مي شود ودر نتيجه باعث از هم پاشيدن خاك به ويژه در مناطق پر شيب شده و موجب شسته شدن سريع خاك هاي منطقه و ايجاد رواناب هاي شديد و گل آلود و در نهايت سيل مي شو ند.
4- بالا آمدن سطح آب هاي زير زميني ناشي از نفوذ مقادير زيادي آب به آبخوانها به ويژه آبخوانهاي نسبتا كم عمق و يا با قابليت كم.
5- جنس خاك: هر چقدر كود حيواني،مواد گياهي و هو موس بيشتر باشد آب بيشتري در آن نفوذ مي كند و هر چقدر رس بيشتر، آب كمتر نفوذ ميكند، بنابر اين در اراضي با خاك رسي و چسپنده و فقير از لحاظ كود،پوشش گياهي و هو موس به خصوص در مناطق شيبدار سيل ايجاد ميگردد. دانه هاي باران بر اثر ضربه به خاك با عث به هم فشرده شدن و چسپندگي لايه سطح رويي خاك شده و از قدرت جذب خاك و نفوذ آب در عمق مي كاهد و به همين علت آب بارندگي در خاك نفوذ نكرده و جاري مي شود و در همين حال شدت ضربات باران باعث حركت دانههاي خاك شده و اين دانهها را همراه خود به حركت در ميآورد و معلق شدن اين ذرات خاك باعث زياد شدن حجم آب جاري شده ميگرد
6- ذوب سريع برف هاو يخ ها: برفها در كو هها در فصل بهار به تدريج ذوب شده و گاهي با بارندگي هاي شديد اين فصل توأم شده و طغيان رودخانه ها را سبب شده و سيل را به وجود مي آورد.
7- شكسته شدن سدهاي يخي: وقتي رودخانه ها مقدار زيادي يخ از مناطق كوهستاني مي آورد پس از كاهش سرعت جريان يخ ها به هم پيوسته،اولين شبكه يخي را تشكيل مي دهند و با پيوستن ديگر يخ ها به صورت ديوارهاي در شكاف دره ها گير كرده و سد يخي را به وجود مي آورد.
شكسته شدن اين ديواره بر اثر گر ما و يا فشار با عث سرريز شدن آب جمع شده در پشت آن به مناطق زير دست آن خواهد شد.
8- رانش زمين در حاشيه رود خانه ها، استخر ها و مخازني كه نسبت به زمينهاي اطراف در ارتفاع بالاتري قرار دارند باعث جاري شدن آب آنها به سمت منا طق زير دست شده و آنها را در بر ميگيرد.
9- تبديل مراتع به اراضي كشاورزي، شخم زدن اراضي كشاورزي در جهت شيب كه باعث عدم نفوذ آب به داخل خاك شده و سيل جاري مي شود.
10- بالا آمدن سطح آب در يا ها و در ياچه ها: در يك موج مدي توده عظيمي از آب دريا كه گاها 6تا 9 متر ارتفاع دارد. ناحيه گسترده اي از زمين سا حلي راكه ممكن است حد آن به 80تا 100 متر برسد را فرا مي گيرد اغلب اين امواج مد دريا در اثر زلزله هاي زير دريايي اتفاق مي افتدو ولي گاهي به دنبال طو فان نيز حادث مي شوند. (انجمن آبخيزداري ايران، www.iranwatershed.cim)
سيل از ديدگاه قرآن
سيل بزرگترين عامل خسارت در بين حوادث طبيعي است . نكته جالب توجهي كه در قرآن به آن اشاره شده است، بارش باران به عدد و مقدار معين است. « و از آسمان آبي فرو فرستاد، پس دره ها ومسيل ها به وسعت خود جاري شدند … »( رعد،17)[1] « واز آسمان به اندازه، آب نازل كرديم» ( مومنون،18)[2] «همان كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرستاد ، پس بوسيله آن سرزمين مرده را زنده كرديم به همين گونه(در قيامت از قبرها) بيرون آورده مي شويد » (زخرف،11 )[3]. تعبير به قدر اشاره لطيفي به نظام خاص حاكم بر نزول باران است كه بارش باران بر مقتضاي تدبير الهي است و به اندازه اي مي بارد كه مفيد و ثمر بخش است و زيانبار نيست. بر اساس تحقيقاتي كه
دانشمندان بر روي تناسب قطرات باران انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه مقدار قطراتي كه از زمين بخار مي شوند در حدود 16 ميليون تن مي باشد و به همين ميزان آب از آسمان فرود مي آيد .
در بينش الهي، تاثير گذار در جهان هستي فقط خداوند است ” لا موثر في الوجود الا الله” .از اينرو نوع كار هر يك از موجودات تحت فرمان مشيت اوست” له مقاليد السموات و لارض” : براي اوست كليد آسمانها و زمين.باران نيز از اين قاعده مستثني نيست كه بر اساس مشيت الهي گاه لباس نقمت به خود مي پوشد. چنانچه در سوره نور آيه 43 آمده است:آيا نديدى كه خداوند ابرهايى را به آرامى مى راند، سپس ميان آنها پيوند مى دهد، و بعد آن را متراكم مى سازد؟! در اين حال، دانه هاى باران را مي بينى كه از لابه لاى آن خارج مى شود; و از آسمان -از كوه هايى كه در آن است (ابرهايى كه همچون كوه ها انباشته شد ه اند)- دانه هاى تگرگ نازل مى كند، و هر كس را بخواهد بوسيله آن زيان مى رساند، و از هر كس بخواهد اين زيان را برطرف مى كند; نزديك است درخشندگى برق آن (ابرها) چشمها را ببرد. درتفسير نمونه در ذيل اين آيه كريمه آمده است:آري اوست كه از يك ابر گاهي باران حيات بخش نازل مي كند و گاه با مختصر تغيير آن را به تگرگهاي زيانبار و حتي كشنده تبديل مي كند و اين نهايت قدرت وعظمت او را نشان مي دهد كه سود و زيان و مرگ و زندگي را در كنار هم چيده و بلكه در دل هم قرارداده است.
[1] - انزل من السماء ماء فسالت اودية بقدرها …
[2] - و انزلنا من السماء و ماء بقدر…
[3] - و الذي نزّل من ااسماء ماء بقدر فانشرنا به بلده ميتا كذلك تخرجون
مصيبتها و بلاهايي كه براي افراد يا خانواده ها، يا جوامع بشري پيش مي آيد و ناشي از افعال آدمي است چندقسمند:
- بلاهايي كه معلول عملكرد خود انسانهاست؛ مانند اينكه يك جوان خود را به مواد مخدر معتاد مي كند وازاين راه براي هميشه گرفتار و بدبخت مي شود؛ وياكسي كه از راه قمار و يا ولخرجي، هس
ت ونيستش را به باد داده، آسمان جُلْ گشته و… ؛ اين بلا و مصيبت را نبايد به حساب خداي متعال گذاشت.
- بلاهايي كه معلول عملكرد پدرو مادر انسان است؛ مانند اينكه پدري در اثر مصرف مسكرات فرزندان خود را براي هميشه به برخي بيماريها و مصايب گرفتار مي كند؛ اين بلا ومصيبت را هم نبايد به حساب خداوند گذاشت، البته در اين قسم بلاها كه فرزندان بدون تقصير گرفتار مي شوند خداوند متعال به مقتضاي لطف و كرمش در جهان ديگر ناراحتيهاي آنان را جبران مي كند و به مقتضاي عدالتش حق مظلوم را از ظالم خواهد گرفت.
- بلاهايي كه در اثر گناه و خلاف كاري پيش مي آيدو آثار وضعي اعمال انسان است؛ اين نوع بلاها هم معلول كارهاي خود انسان و انسانهاست و به هيچ نحو با عدالت ذات حق منافات ندارد. به طور مثال اگر دروغگويي و خيانت در جامعه شايع شد، اعتماد عمومي متزلزل مي شودو مردم در عذاب و رنج شديدي به سر مي برند.( جمعي از نويسندگان، 1369، ص104)
در دعاي كميل مي خوانيم: « خدايا! براي من بيامرز گناهاني كه بلا را نازل مي كند» . گناهاني كه سبب نزول بلاست سه گناه است:
1- بي توجهي به فريادخواهي محزون دل سوخته: امام صادق(عليه السلام) فرمود: هركس به فرياد برادر مؤمن غصه دار و تشنه اش به هنگام سختي ورنجش برسد، پس غصه اش را برطرف كند واو را براي رسيدن به حاجتش ياري دهد، خدا از جانب خود هفتاد و دو رحمت برايش ينويسد كه يكي از آن هفتاد و دو رحمت را در دنيا براي اصلاح امور زندگيش پيش اندازد وهفتاد ويك رحمت را براي ترس وهول قيامتش ذخيره كند.
2- ترك كمك به ستمديده: رسول خدا( صلي الله عليه وآله) فرمود: خداي عزوجل مي فرمايد: سوگند به عزت وجلالم، قطعاً در دنيا وآخرت از ستمكار انتقام مي گيرم؛ ويقينا ار كسي كه ستمديده اي را ببيند وقدرت بر ياري او داشته باشد واو را ياري ندهد انتقام خواهم گرفت.
3- ضايع كردن امربه معروف ونهي از منكر: حضرت باقر( عليه السلام) فرمود: خدا به شعيب وحي كرد: از قوم تو صدهزار نفر را عذاب مي كنم، چهل هزار نفر از اشرار وشصت هزار نفر از خوبان. گفت: پروردگارا! عذاب اشرار درجاي خود صحيح است، خوبان چرا؟ خدا وحي فرمود: خوبان، نسبت به اشرار خيرخواهي نكردند واز بديها بازشان نداشتند وبه آنان اعتراض نكردند وبه خاطر خشم من بر آنان خشم نگرفتند. (انصاريان،1388، ص192)
- گاه مصائب، جنبة دسته جمعي دارد، ومحصول گناهان جمعي است، همانگونه كه در آية 41 سورة روم مي خوانيم: « فساد در خشكي و دريا به خاطر اعمال مردم آشكارشد، تا نتيجة بعضي از اعمالي را كه انجام داده اند به آنها بچشاند شايد باز گردند» . در آيه 78 سوره اعراف وقوع زلزله را به علت كفران نعمت قوم ثمود برمي شمردو مي فرمايد: « پس زمين لرزه آنها را بگرفت ودر خانه هايشان درجا مردند» .
قوم ثمود در سرزمين حجر كه بين عربستان وسوريه قرار داشت زندگى مى كردند.قوم ثمود مردمى متمدن بودند كه براى سكونت خود قصرها مى ساختند و از كوهها با مهارت خاصى خانه مى تراشيدند ودل كوهها را مى تراشيدند. شغل آنان زراعت و احدا ث قنوات و غر س نخلها بوده و زندگى آسوده وخوشى داشتند. آنان كمتراز سيصدسال عمر نمى كردند و بعضى تا هزارسال هم عمر مى نمودند.متأسفانه بت پرستى در ميان آنان مرسوم شد و خداوند تعالى براى هدايتشان صالح را در سن شانزده سالگى كه از خانواد ه هاى اصيل و محترم خودشان بود و به عقل و علم در ميانشا ن ممتاز و معرو ف بود را فرستاد .صالح تاسن صد وبيست سالگى در ميان قومش مشغول هدايت بود ولى فقط افراد قليلى به او پيوستند تا اينكه عذاب الهى بر قو م ثمود نازل شد و آ ن مردم بت پرست به وسيله صيحه و زلزله و صاعقه نابود شدند.
در آيات 16و17 سوره سبا به گرفتار شدن قوم سبا به سيل در اثر روي گرداندن از خدا و كفران نعمت اشاره شده: ( آنها در محل سكونتشان نشانه اى از قدرت الهى بود: دو باغ بزرگ و گسترده از جانب راست و چپ و رودخانه عظيم با ميو ه هاى فراوان; و به آنها گفتيم: از روزى پروردگارتان بخوريد و شكر او را بجا آوريد; شهرى است پاك و پاكيزه، و پروردگارى آمرزنده و مهربان (! اما آنها از خدا روى گردان شدند، و ما سيل ويرانگر را بر آنان فرستاديم، و دو باغ پربركت شان را به دو باغ بى ارزش با ميوه هاى تلخ و درختان شور گز و اندكى درخت سدر مبدل ساختيم!